معنی هدیل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

هدیل. [هََ] (ع اِ) هدیر. بانگ کبوتر نر یا عام است یا بخصوص بانگ کبوتروحشی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). بانگ قمری. (یادداشت به خط مؤلف). || چوزه ٔ کبوتر. (منتهی الارب). جوجه ٔ کبوتر. (یادداشت مؤلف) (اقرب الموارد). || کبوتر نر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || (ص) مرد پرموی. و رجل هدیل، ثقیل. (اقرب الموارد). || (مص) بانگ کردن کبوتر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). بانگ کردن قمری و آنچه بدان ماند از مرغان. (مصادر اللغه زوزنی). رجوع به هدیر شود. || (اِخ) کبوتربچه ای بود در روزگار نوح (ع) فمات عطشاً و ضیعه او صاده جارح من الطیر فما من حمامه الا و هی تبکی علیه. (از منتهی الارب).

حل جدول

بانگ کبوتر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر