معنی رواه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رواه. [رَ] (اِ) طعام است مر زندانیان را. (از آنندراج). قوت و طعام زندانیان و اسیران. (ناظم الاطباء):
قفس تن شده بدل زندان
پاره های جگر رواهش دان.
ابوالمعانی (از شعوری).

رواه. [رُ] (ع اِ) جنبش آب بر روی زمین. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه).

فرهنگ عمید

طعام زندانیان، غذای زندانیان و اسیران،

حل جدول

طعام زندانیان

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: راوی) باز گویندگان، چمانیان (ساقیان)، آب برکشندگان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر