معنی مداقه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مداقه. [م ُ داق ْ ق َ / ق ِ] (از ع اِمص) باریک بینی. استقصاء. (یادداشت مؤلف). دقت کردگی. حساب از روی دقت و درستی. (ناظم الاطباء).
- مداقه کردن، دقت کردن و باریک شدن در موضوعی. به دقت وارسی کردن.

فرهنگ معین

(مُ قِّ) [ع. مداقه] (مص ل.) دقت کردن، باریک بینی کردن.

فرهنگ عمید

در امری دقت و باریک‌بینی کردن،
در حساب دقت کردن،

حل جدول

دقت نظر، باریک‌بینی

دقت نظر، باریک بینی

مترادف و متضاد زبان فارسی

امعان، باریک‌بینی، بررسی، دقت نظر، تدقیق، توجه، دقت، کنجکاوی، موشکافی، ملاحظه

فرهنگ فارسی هوشیار

مداقه در فارسی: باریک بینی (مصدر) دقت کردن در امری (در حساب وجز آن)، (اسم) دقت باریک بینی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر