معنی مزقان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مزقان. [م ِ](اِ) مزغان. رجوع به مزغان شود.

فرهنگ عمید

[عامیانه] موسیقی،
[عامیانه] ساز موسیقی،
(نظامی) [منسوخ] دسته‌ای از سازهای مختلف موسیقی که در نظام با هم نواخته می‌شد،

حل جدول

آلت موسیقی

فرهنگ فارسی هوشیار

بنگرید به مزغان (اسم) موسیقی دانان، دسته ای از سازهای مختلف موسیقی که در نظام با هم نوازند، موسیقی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر