معنی دانشمند به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Authority, Erudite, Literate, Learned, Lettered, Man Of Letters, Pundit, Savant, Scholar, Well-Informed, Wise

فارسی به ترکی

bilgin, âlim, bilimadamı

فارسی به عربی

اوراکل، عالم، مطلع

فارسی به ایتالیایی

scienziato

studioso

فارسی به آلمانی

Gelehrt [adjective]

پیشنهادات کاربران

علام

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر