بار برتافتن در لغت نامه دهخدا
لغت نامه دهخدا
بار برتافتن. [ب َ ت َ] (مص مرکب) بمعنی خود، طالب آملی گوید:
از آن مقفا سر کردم این غزل طالب
که دوش قافیه ام برنتافت بار ردیف.
(از آنندراج).
و آن بمعنی تحمل کردن بار و طاقت باربرداری است. رجوع به برتافتن شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.