معنی شدید‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Extreme, Acute, Abysmal, Austere, Bad, Deadly, Brutal, Fierce, Consuming, Crucial, Crying, Deep, Desperate, Dire, Dour, Drastic, Driving, Excruciating, Great, Gusty, Harsh, Hearty, Heavy, Hot, Intemperate, Intense, Intensive, Intent, Sharp, Keen, Sore, Mighty, Mortal, Overpowering, Poigna

فارسی به ترکی

şiddetli

فارسی به عربی

بشده، حاد، شدید، عنیف، قاسی، قطری، متانق، متحمس، مرکز، مزمن

فارسی به ایتالیایی

intenso

violento

فارسی به آلمانی

Hart, Rabauke, Schwer, Vehement [adjective], Vehement [adverb], Widerstandsfähig, Zäh

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر