معنی ایفا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ عمید

وفا کردن به عهد، به‌سر بردن پیمان دوستی،
حق کسی را تمام دادن،

حل جدول

وفا کردن به عهد، انجام

وفای به عهد

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

انجام

مترادف و متضاد زبان فارسی

اجرا، اعمال، انجام، ادا، وفای‌به‌عهد

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) بسر آوردن وعده بپایان بردن وعده، حق کسی را تمام دادن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر