معنی ریاضی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ریاضی. (ع ص نسبی) منسوب است به ریاضت. (فرهنگ فارسی معین). || منسوب به ریاضت به معنی رام کردن اسب توسن:
چو ریاضیش کند رائض چون کبک دری
بخرامد به کشی در ره و برگردد باز.
منوچهری.
|| (اِ) علم الریاضیات. علمی است که عرض آن درک مقادیر است و برحساب و جبر و مقابله و مساحت و... اطلاق می شود. (از المنجد). در تداول حکمای قدیم قسمی است از اقسام سه گانه ٔ حکمت و آن سه قسم این است:طبیعی، ریاضی، الهی. در ریاضی بحث می شود از اموری که فقط در وجود خارجی محتاج بسوی ماده باشند چنانکه مقدار و عدد خاص که موجود مادیات است نه مطلق عدم و اقسام علم ریاضی چند است: علم هندسه و علم عدد (حساب) و علم نجوم و علم موسیقی و علم مناظر و مرایا و علم جبر و مقابله و علم جراثقال. (از آنندراج) (از غیاث اللغات). تعلیمی. (ناظم الاطباء). علم ریاضی. علم اوسط. حکمت وسطی. علم تعلیمی. علوم ریاضی در نزد قدما چهار قسم بوده است: حساب، هندسه، جبر و مقابله، و موسیقی. ج، ریاضیات. (یادداشت مؤلف). نزد قدما یکی ازشعب حکمت نظری که اصول آن عبارتست از: 1- هندسه. 2-علم عدد. 3- نجوم. 4- علم تألیف. و فروعی دارد مانند علم مناظر و مرایا، علم جبر و مقابله، علم جراثقال و نیز نجات و مانند آن. (فرهنگ فارسی معین):
یکی از ریاضی برافراخت یال
یکی هندسی برگشاد از خیال.
نظامی.
- رشته یا شعبه ٔ ریاضی، در اصطلاح مراتب آموزشی رشته ای از دروس دوره ٔدبیرستان و دانشکده ٔ علوم که در آن بیشتر علوم مربوط به ریاضیات را فرا می گیرند.
- علوم ریاضی، دانشهای مربوط به ریاضیات.

ریاضی. (اِخ) او راست: 1- دستورالعمل در ضروب امثال فارسی. 2- ریاض الشعراء و آن را به سال 916 هَ. ق. به اتمام رساند. (یادداشت مؤلف). صاحب کشف الظنون گوید: آن را به سال 1019 هَ. ق. به سلطان احمد اهدا کرد. و نیز رجوع به کشف الظنون ج 1 ص 936 شود.

ریاضی. (اِخ) امام الدین ریاضی فرزند مولانا لطف اﷲ مهندس متوفای 1145 هَ. ق. از گویندگان قرن 12 هجری بود. بیت زیر از اوست:
رگ گل کرد آن گلچهره هر تار نهالی را
ازین اندیشه گلها داغ شد پر سینه قالی را.
(از قاموس الاعلام ترکی).
رجوع به فرهنگ سخنوران و مأخذ مندرج درآن شود.

ریاضی. (اِخ) امام الدین ریاضی سمرقندی متولد و متوفای سمرقند از گویندگان قرن نهم بود. بیت زیر از اوست:
ستاره ایست در گوش آن هلال ابرو
ز روی حسن به خورشید می زند پهلو.
(از مجالس النفائس ص 48) (فرهنگ سخنوران).

فرهنگ معین

منسوب به ریاضت، نزد قدما یکی از شعب حکمت نظری که اصول آن عبارت است از: الف - هندسه. ب - علم عدد. ج - نجوم. د - علم تألیف. [خوانش: [ع.] (ص نسب.)]

فرهنگ عمید

(ریاضی) علمی که دربارۀ مقادیر و اعداد بحث می‌کند و شامل حساب، جبر، مقابله، و هندسه است،
(صفت نسبی، منسوب به ریاضَه) مربوط به ریاضیات،
(صفت نسبی، منسوب به ریاضَه، اسم) از رشته‌های دبیرستانی،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

انگارش، رایشگری، رایش، رایگری

فرهنگ فارسی هوشیار

علمی است که غرض آن درک مقادیر است و بر حساب و جبر و مقابله و مساحت و غیره اطلاق میشود، ریاضی و علم الریاضیات

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر