معنی سراسیمه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(سَ مِ) (ص مر.) = سرآسیمه:هراسان، سرگردان، آشفته و سرگشته، پریشان حال.

فرهنگ عمید

هراسان،
سرگردان، آشفته و سرگشته، شوریده‌حال، پریشان‌حواس،

حل جدول

هراسان

مترادف و متضاد زبان فارسی

آسیمه‌سر، آشفته، سرگردان، بی‌تاب، پریشان، پریشان‌حال، دستپاچه، دلواپس، سردرگم، متوحش، مرعوب، مضطرب، هراسان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر