معنی فته در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(فَ تِ) (اِ.) = پته: جواز، پروانه.

فرهنگ عمید

سند، نوشته،

حل جدول

جواز و پرواننه

جواز و پروانه

جواز، پروانه

گویش مازندرانی

آویزی از طناب که در قدیم غذا را در آن قرار داده و در فضای...

خواب آلود

فت فراوان

سیمی که جهت بند زدن قوری چینی استفاده می شود

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) جواز پروانه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری