معنی قبایل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قبایل.[ق َ ی ِ] (ع اِ) قبائل. ج ِ قبیله. قبیله ها. گروه ها. (غیاث). دودمانها. رجوع به قبائل شود:
الا ای آفتاب جاودان تاب
اساس ملکت وشمع قبایل.
منوچهری.

فرهنگ معین

(قَ یِ) [ع. قبائل] (اِ.) جِ قبیله.

فرهنگ عمید

قبیله

حل جدول

قبیله

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تیره ها

کلمات بیگانه به فارسی

تیره ها

فرهنگ فارسی هوشیار

جمع قبیله، دودمانها، قبیله ها، گروهها

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر