معنی %D8%A2%D9%85%D9%88

انگلیسی به فارسی

Wratten 85

راتن‌ 85 فیلتر نارنجی‌

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

سلطانشاه

سلطانشاه. [س ُ] (اِخ) از شاهان سلجوقی که در فارس و کرمان حکومت کرد وی بسال 477 بمرض استسقا درگذشت.رجوع به تاریخ کرمان از ص 85- 88 و سلجوقیان شود.


خیاط

خیاط. [خ َی ْ یا] (اِخ) عبدالرحیم بن محمد مکنی به ابوالحسین. از معتزلیان بود. رجوع شود به ص 37، 40، 80، 85، 88، 89، 90، 91، 93 کتاب خاندان نوبختی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری