معنی %DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%88%D8%B9%D9%85%D9%84
انگلیسی به فارسی
راتن 85 فیلتر نارنجی
Da
نامی فرانسوی در شرق آفریقا برای کنف
auto da fe
(fe da autos pl) رای دادگاه (در مورد سوزاندن شخص مرتد در ملائ عام)
حل جدول
آلمانی به فارسی
بعد از, پس از, از وقتی که , چون که , نظر باینکه , ازاینرو, چون , از انجایی که.
انجا, درانجا, به انجا, بدانجا, در این جا, دراین موضوع , انجا, ان مکان.
سپس , پس (از ان) , بعد, انگاه , دران هنگام , در انوقت , انوقتی , متعلق بان زمان.
واژه پیشنهادی
انشقاق
ایتالیایی به فارسی
قطع , خاموش , ملغی , پرت , دور.
اسپانیایی به فارسی
سوئدی به فارسی
انجام دادن، کردن، بجا اوردن، اجرا کردن، بازی کردن، نمایش دادن، ایفاکردن،