معنی %DA%A9%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1

حل جدول

انگلیسی به فارسی

Da

نامی فرانسوی در شرق آفریقا برای کنف


auto da fe

(fe da autos pl) رای دادگاه (در مورد سوزاندن شخص مرتد در ملائ عام)

آلمانی به فارسی

da

بعد از, پس از, از وقتی که , چون که , نظر باینکه , ازاینرو, چون , از انجایی که.

انجا, درانجا, به انجا, بدانجا, در این جا, دراین موضوع , انجا, ان مکان.

سپس , پس (از ان) , بعد, انگاه , دران هنگام , در انوقت , انوقتی , متعلق بان زمان.

واژه پیشنهادی

ایتالیایی به فارسی

lontano da

قطع , خاموش , ملغی , پرت , دور.

اسپانیایی به فارسی

conocid da

اشنایی، سابقه، اگاهی، اشنا، اشنایان.


da laborable

روز هفته.

سوئدی به فارسی

avf da

زادو ولد، فرزند، اولا د، مبدا، منشا،


beb da

اگهی دادن، اعلا ن کردن، اخطار کردن، خبر دادن، انتشاردادن، اشکارکردن، مدرک دادن،


bekl da

پوشاندن، اراستن،


upptr da

انجام دادن، کردن، بجا اوردن، اجرا کردن، بازی کردن، نمایش دادن، ایفاکردن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری