معنی سریال احضار

لغت نامه دهخدا

احضار

احضار. [اِ] (ع مص) حاضر آوردن. (منتهی الارب). حاضر کردن. (تاج المصادر) (زوزنی). فراخواندن. بخواندن. || دویدن اسب. (منتهی الارب) (تاج المصادر). دویدن اسب و آهو و غیره.


احضار ارواح

احضار ارواح. [اِ رِ اَرْ] (ترکیب اضافی) (علم ِ...) عمل فراخواندن روانهای مردگان بتوسط رابطی.

فرهنگ عمید

احضار

حاضر کردن،
به حضور خواستن، فراخواندن،
* احضار ارواح: فراخواندن روح‌های مردگان به‌وسیلۀ کسانی که مدعی هستند می‌توانند روح شخص مرده را حاضر کنند و از او پرسش‌هایی کنند،

فرهنگ معین

احضار

حاضر آوردن، فراخواندن، به حضور خواستن. [خوانش: (اِ) [ع.] (مص م.)]

حل جدول

احضار

به حضور طلبیدن کسی، فراخواندن

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

احضار

فراخوانی، فراخوان، خواندن

مترادف و متضاد زبان فارسی

احضار

جلب، دعوت، طلبیدن، فراخوانی

فارسی به عربی

احضار

استدع، اقتباس، استحضار، استدعاء


احضار نمودن

اتهم


احضار کردن

تجمع


احضار کرد

اِجْتَلَبَ

فرهنگ فارسی هوشیار

احضار

فراخواندن

فرهنگ فارسی آزاد

احضار

اِحْضار، بحضور خواستن، حاضر کردن، فراخواندن،

فارسی به انگلیسی

احضار

Call, Recall, Summons

تعبیر خواب

احضار ارواح

اگر خواب ببینید در مراسم احضار ارواح شرکت کرده اید، نشانه آن است که آشناییو دوستی با افراد بیگانه، بر زندگی شما تأثیر منفی خواهد گذاشت. - لوک اویتنهاو

معادل ابجد

سریال احضار

1311

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری