معنی چرخ نخ ریسی

لغت نامه دهخدا

چرخ نخ ریسی

چرخ نخ ریسی. [چ َ خ ِ ن َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) چرخ. چرخه. چرخ پنبه ریسی. چرخ مخصوص رشتن نخ. چرخ پیرزن. چرخ زن. رجوع به چرخ پنبه ریسی و چرخ پیرزن و چرخه شود.


چرخ ریسی

چرخ ریسی. [چ َ] (حامص مرکب) چرخ ریسیدن. پنبه رشتن با چرخ. پنبه ریسی کردن. رجوع به چرخ ریسی شود.


چرخ پنبه ریسی

چرخ پنبه ریسی. [چ َ خ ِ پَم ْ ب َ / ب ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) چرخ. چرخه. چرخی که بدان وسیله پنبه ریسی کنند. چرخ نخریسی. چرخی که غالباً زنان پشت آن نشینند و با آن چرخ پنبه ریسی کنند. چرخ پیرزن. رجوع به چرخ پیرزن و چرخ نخریسی و چرخه شود.


ریسی

ریسی. (اِخ) دهی از بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 402 تن سکنه. آب آن از قنات، محصول عمده ٔ آنجا غلات و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

ریسی. (اِ) نام نوعی از انگور است. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (آنندراج) (برهان).

فرهنگ فارسی هوشیار

نخ ریسی

‎ عمل وشغل نخ ریس. ‎، (اسم) دکان ومحل نخ ریس. یاکارخانه نخ ریسی. کارخانه ای که درآن نخ ریسند: صنیع الدوله اولین کارخانه نخ ریسی رادرتهران دایرکرد. نخ رشتن، نخ ریسیدن، جای رشتن نخ


نخ نخ

کم کم اندک: نفس ازجان چون دوزخ بینداخت زمستی جامه رانخ نخ بینداخت. (اسرارنامه عطار. چا. دکترگوهرین ص 175)

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

چرخ ریسی

پنبه رشتن به‌وسیلۀ چرخ، نخ‌ریسی،

گویش مازندرانی

چرخ چو

دسته ی چرخ نخ ریسی

فرهنگ معین

ریسی

(اِمر.) نوعی انگور.

معادل ابجد

چرخ نخ ریسی

1733

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری