معنی یاس

حل جدول

یاس

گل نومیدی

گل نومیدی، از گل ها، نومیدی

گل نو میدی

نومیدی

گل نومیدی، از گلها

کلمات بیگانه به فارسی

یاس

ناامیدی

فارسی به انگلیسی

یاس‌

Anticlimax, Defeatism, Despair, Desperation, Despondency, Disenchantment, Frustration, Hopelessness

فارسی به عربی

یاس

احباط، یاس

فرهنگ فارسی هوشیار

یاس

عزا، ماتم، تعزیه، سوگ نومیدی، بی امیدی، حرمان گلی است خوشبو و سفید و زرد و کبود


یاس آمیز

نومیدانه (صفت) توام با یاس: احساسات یاس آمیز اوباعث شد که ازآن شهر مسافرت کند.

فارسی به ایتالیایی

یاس

disperazione

عربی به فارسی

یاس

نومیدی , یاس , مایوس شدن

لغت نامه دهخدا

یاس

یاس. (ترکی، اِ) عزا. ماتم. تعزیه. سوک.
- یاس گرفتن، مجلس ختم منعقد ساختن. (یادداشت مرحوم دهخدا).

یاس. (اِ) مخفف یاسمن است و آن گلی باشد معروف. (برهان قاطع). مخفف یاسمن که یاسمون و یاسمین نیز گویند و آن گلی است خوشبو و سفید و زرد و کبود. (فرهنگ رشیدی) (فرهنگ سروری). او را یاسم با میم در آخر نیز گویند. (آنندراج). درختچه ای است زینتی از تیره ٔ زیتونیان. نوعی از یاس (یاس گلدانی) (دکتر معین). و در کتاب های گیاه شناسی نیز یاس که در باغها کاشته می شود و ارتفاعش بین 2 تا 3 متر است. برگهایش متقابل و قلبی شکل و گلهایش دارای یک جام چهار قسمتی به شکل صلیب است که به یک لوله ٔ نسبتاً طویل منتهی می شود. اصل این گیاه را از ایران می دانند و از اینجا به سایر نقاط دنیا برده شده است. گلهای یاس بسیارمعطر و برنگ قرمز و سفید یا زرد با بنفش می باشد شاخه های جوان یاس دارای مغز چوبی نرمی است و ممکن است آنها را توخالی کرد و از آنها فلوت ساخت ولی شاخه های مسن آن دارای مغز سختی است و در منبت کاری مورد استعمال دارد. گل یاس. درخت یاس. گل لیلی. (از فرهنگ فارسی معین). یاسمی (یادداشت مرحوم دهخدا):
چهار افروخته شمعند لیکن شان لگن بر سر
کزایشان است روشن چشم یاس و نرگس و ریحان
یکی خندان گل سوری دوم خیره گل خیری
سیم خرم گل نسرین چهارم لاله ٔ نعمان.
فریدالدین احول (از فرهنگ جهانگیری).
- مثل یاس، کنایه از چیز سخت سپید:
گردن و بناگوشی سخت سپید وطری.
(امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1499).
- یاس آفریقائی، درختچه ای است از تیره ٔ روناسیان که خاص نواحی حاره ٔ کره ٔ زمین است. این درختچه شاخ برگ فراوان دارد و خاردار است. برگهایش متقابل وگلهایش منفردند و در پناه برگها قرار می گیرند. میوه اش سته است و از آن رنگ آبی خوشرنگی به دست می آورند. جوز کوثل. (فرهنگ فارسی معین).
- || یاسمن آفریقائی. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به یاسمن آفریقائی شود.
- یاس بنفش، یکی از گونه های یاس که دارای گلهای بنفش و برگهای پهن است. (فرهنگ فارسی معین).
- یاس پُر پَر، یاسمن مضاعف. فل.
(یادداشت مرحوم دهخدا).
- یاس چمپا، یاس چنپا. نوعی از یاس سفید که بسیار معطر است. (یاد داشت به خط مرحوم دهخدا).
- یاس چنبیلی، یاسمن. رجوع به یاسمن شود.
- یاس زرد، گونه ای یاس که دارای گلهای زرد است.
- یاس سفید، گونه ای یاس که دارای گلهای سفید است. (فرهنگ فارسی معین). یاس سفید بر دو قسم است یکی یاس چمپا و دیگری یاس باغی که عطر کمی دارد. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- یاس شیروانی، یاس بنفش. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- یاس کبود، نوعی یاس آبی رنگ. رجوع به اقطی شود.
- یاس گلدانی، یاسمن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به یاسمن شود.

فرهنگ عمید

یاس

یاسمین
* یاس گلدانی: (زیست‌شناسی) نوعی یاس زینتی با گل‌های سفید ریز و شاخه‌های نازک،

ناامید شدن،
ناامیدی، نومیدی،

نام های ایرانی

یاس

دخترانه، گل یاس، گلی زینتی با رنگهای زرد، سرخ، سفید، و بنفش و بسیار خوشبو، گل منسوب به حضرت زهرا (س)

تعبیر خواب

یاس

در مورد غرس و نشان درختن گل اعم از یاس و غیره معتقد است که غرس درخت خوب است و نشانه فرزند و ازدیاد مال و منال است، و شادی و اگر درخت یاس باشد دولتی است که از جانب زنی مالدار نصیب بیننده خواب می شود. - علامه مجلسی (ره)

درخت یاس زنی است که توانگر و بدخو و در عین حال خوب رو که خوی بدش را به دیدن روی زیبایش تحمل می کنیم. اگریاس مفید باشد، همان زن توانگر است ولی نیکو فرجام و خوش عاقبت.یاس چون گل های درختی است با ریشه عمیق و عمر زیاد. لذا دیدنش در خواب نیکو است. درخت یاس خوب است اما اگر کسی گل یاس از درخت بچیند و به شما بدهد خوب نیست زیرا بین شما و آن کس هر کس هست جدایی می افتد. شاید دهنده گل همان نباشد اما گرفتن گل تنهای یاس نشان جدایی است بین گیرنده و شخصی که مورد توجه اوست. اگر دهنده گل ناشناس باشد غمی است زودگذر و نه چندان دیرپا. چیدن یاس از درخت را نیز خوب ننوشته اند و غم و رنج و دوری و جدایی و فراق تعبیر دارد زیرا یاس چون از شاخه جدا شود زرد و پرپر می شود و از بین می رود. برخلاف آن که اگر ساقه اش در آب باشد مدتی می ماند. - محمد بن سیرین

فرهنگ معین

یاس

(اِ.) درختچه ای زینتی از تیره زیتونیان با گل های معطر و سفید.

مترادف و متضاد زبان فارسی

یاس

بی‌مرادی، حرمان، دلسردی، دلشکستگی، سرخوردگی، ناامیدی، ناکامی، نامرادی، نومیدی،
(متضاد) امید

فرهنگ پهلوی

یاس

نام گلی است

معادل ابجد

یاس

71

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری