معنی روییده

لغت نامه دهخدا

روییده

روییده. [دَ / دِ] (ن مف / نف) رُسته. نموکرده. سبزشده و برآمده. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

روییده

رسته، گیاهی که از زمین سر درآورده و سبز شده،


رسته

روییده،


دمیده

وزیده،
روییده،


بررسته

روییده، رسته،
[مجاز] واقعی، طبیعی،

واژه پیشنهادی

تازه روییده

نور رسته


نو رسته

تازه روییده


اثری از کونت هامسون نویسنده و شاعر بزرگ نروژی

بر راههای انبوه روییده


اثری از کنوت هامسون

بر راه های انبوه روییده

فرهنگ فارسی هوشیار

نورسته

تازه روییده نونهال.

معادل ابجد

روییده

235

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری