معنی سوفیا
نام های ایرانی
دخترانه، سوفیه نام پایتخت بلغارستان
بیوگرافی
بازیگر (1934 رم- ایتالیا) در یکی از محلههای فقیرنشین ناپل بزرگ شد. تحت تأثیر مادرش که بازیگری ناکام بود به دنیای نمایش توجه پیدا کرد. در چهارده سالگی ملکه زیبایی ناپل شد و لقب «شاهزاده خانم دریا» را گرفت. سپس همراه مادرش به رم رفت و هر دو به عنوان سیاهی لشکر در فیلم کجا میروی؟ جلوی دوربین رفتند. تحت حمایت پونتی در کلاسهای بازیگری شرکت کرد. در اواخر نیمه اول دهه 1950 با نام سوفیا لورن به شهرت رسید. با فیلمهای ویتوریو دیسکا (از جمله دو زن) برنده اسکار و جایزه بهترین بازیگر نقش اول از جشنواره کن و آکادمی بریتانیا شد. در سال 1957 با پونتی که بیست و چهار سال از لورن مسنتر بود ازدواج کرد. در سال 1991 نیز برنده اسکاری ویژه شد. از فیلمهایش: آفتاب، پیرمردان غرغروتر، لباس حاضری، زایر خوشاقبال، نیروی ضربت، هدف عالیمقام، برخورد کوتاه، مردی از لامانچا، گوشهنشینان آلتونا، ازدواج به سبک ایتالیایی، طلای ناپل، روزی در محکمه، خرید و فروش زنان، غرور و شهوت.
حل جدول
برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن در سال 1961 میلادی
اسم زنانه خارجی
سوفیا
بازیگر زن سینمای ایتالیا
سوفیا لورن
برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن در سال 1961 میلادی
سوفیا لورن
از پر بازدید ترین موزه های دنیا
رینا سوفیا مادرید
سخن بزرگان
هنگامی که مادر میشوید، حتی در دنیای گمانتان هم تنها نیستید. با فرزندانتان و همه ی کسانی که در زندگی شما نقش دارند، ارتباط دارید. مادرها همیشه باید دوبار بیندیشند؛ یکبار برای خودشان و یک بار برای فرزندشان.
واژه پیشنهادی
سوفیا لورن
برنده اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن 1961
سوفیا لورن
از بازیگران فیلم پدر خوانده
سوفیا کوپولا
از شاعران زن اهل اسپانیا
سوفیا کاستانیون
از شاعران زن اهل پرتغال
سوفیا دِ مِلو براینر اَندرسِن
فرهنگ فارسی هوشیار
اصل کلمه ی یونانی و مرکب از دو جزء است: فیلوسس بمعنی دوست و دوستدار و سوفیا بمعنی حکایت، علم بحقایق موجودات به اندازه توانائی بشر
لغت نامه دهخدا
خاکشی. (اِ) خاکشو که عربان بزرالخمخم خوانند و علف آن را به شتر دهند. (برهان قاطع). نام داروئی که بنام خوب گلان شهرت دارد. (غیاث اللغات) (آنندراج). خُبَّه (به لغت اصفهانیان). گیاهی است که دانه های آن قرمز و لعاب بسیار دارد و بیشتر در ایران جنس سیسنبریوم سوفیا دیده میشود. (از کتاب گیاه شناسی حسین گل گلاب). خَفَبج.
- امثال:
خاکشی نبات بحلقم نکرده ای، یعنی لطف و محبتی که چنان باید نکرده ای.
فلان خاکشی مزاج است، یعنی سازگار و سازنده با هر جریانی است.
- خرد و خاکشی، ریزریز. بسیار خرد.
- خاکشی یخ مال، خاکشی که بایخ سایند تا سخت سرد شود و بیمار را دهند در بیماری اسهال. رجوع به خاکشو و خاکژی و خاکشیر شود.
|| (اِ) حیوانهای ریز برنگ سرخ و مایل بتدویر که غالباً در حوضها که آب مانده دارند پیدا آید.
معادل ابجد
157