معنی ایفا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
وفا کردن به عهد، بهسر بردن پیمان دوستی،
حق کسی را تمام دادن،
وفا کردن به عهد، انجام
وفای به عهد
انجام
اجرا، اعمال، انجام، ادا، وفایبهعهد
(مصدر) بسر آوردن وعده بپایان بردن وعده، حق کسی را تمام دادن.