معنی جشن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

مجلس شادی و شادمانی، مهمانی، سور و سرور. [خوانش: (جَ) (اِ.)]

(جَ شَ) (اِ.) تب، بالا رفتن دمای بدن.

فرهنگ عمید

مراسم توٲم با شادی و مهمانی برای یک امر مسرت‌انگیز: جشن عروسی،
عید: به سالی اندر هموار پنج جشن بُوَد / دو رسم دین عَرابی، سه رسم مُلک عجم (عنصری: ۲۰۴)،
شادی، خوشی، سُرور،

افزایش حرارت بدن و سرعت نبض، تب،

حل جدول

مجلس بزم

مجلس بزم، شادی و خوشی

مترادف و متضاد زبان فارسی

بزم، جشنواره، چراغانی، سور، شادی، ضیافت، عید، فستیوال، مهمانی

گویش مازندرانی

شادی – جشن

کثیف

فرهنگ فارسی هوشیار

شادی و عیش و کامرانی، عید، بزم، سور، مهمانی، ضیافت

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری