معنی عارضه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(اِفا.) مؤنث عارض، (اِ.) پیشامد، حادثه، بیماری، مرض، جمع عوارض. [خوانش: (رِ ض) [ع. عارضه]]
حادثه،
بیماری، مرض،
پیامد، رخداد، ناهنجاری
بیماری، کسالت، ناخوشی، اتفاق حادثه، رویداد، آسیب، آفت، بلا
حاجت، حادثه و پیش آمد