معنی عملیات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عملیات. [ع َ م َ لی یا] (ع اِ مرکب) ج ِ عملیه. امور متعلق به عمل. (فرهنگ فارسی معین) (از ناظم الاطباء). توضیح اینکه این کلمه هرچند در اصل جمع عملیه است، اما در فارسی غالباً آن را بعنوان جمع عمل به کار برند چون ادبیات و غزلیات و غیره. رجوع به رساله ٔ مفرد و جمع محمد معین چ 2 ص 116 شود.

فرهنگ عمید

(نظامی) فعالیت‌های نظامی،
مجموعه کارهایی با هدفی خاص،

مترادف و متضاد زبان فارسی

اعمال، کنش‌ها، مانور

فرهنگ فارسی هوشیار

امور متعلق به عمل

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر