معنی لعاب دار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

دارای لعاب، لعابی. [خوانش: (لَ) [ع - فا.] (اِمر.)]

فرهنگ عمید

آنچه دارای لعاب باشد،
دانه‌هایی که در آب لعاب ایجاد می‌کنند، مانند اسفرزه و بهدانه،

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) آنچه دارای لعاب است. یا دانه های لعاب دار. دانه هایی مانند اسفرزه قدومه بارهنگ سپستان به دانه و انواع صمغ که پس از ترشدن چسبندگی یابند. یا ظروف لعاب دار. ظرفهایی که روی آنها را با ورقه ای از لعاب پوشانیده باشند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر