معنی بادکنک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بادکنک. [ک ُ ن َ] (اِ مرکب) مثانه ٔ گوسفند و گاو و مانند آن که بمالند تا نازک شود و باد در آن دمند و سر آن محکم کنند بازیچه ٔ کودکان را. || شاشدان. رجوع به بادخایه شود.

فرهنگ معین

نوعی اسباب بازی از جنس لاستیک و به شکل کیسه که آن را پر باد می کنند، کیسه ای پر از هوا در ماهیان. [خوانش: (کُ نَ) (اِمر.)]

فرهنگ عمید

کیسۀ کوچک پلاستیکی استوانه‌ای یا کروی‌شکل که برای بازی یا تزئین آن را پر از باد می‌کنند،
(زیست‌شناسی) مثانه،

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) نوعی از اسباب بازی کودکان که از لاستیک بشکل کره استوانه و غیره سازند و کودکان آن را باد کرده بهوا کنند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر