معنی جاری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(اِ.) (عا.) دو زن که همسرِ دو برادر باشند.

(ص.) روان، زمانی که در آن هستیم. [خوانش: [ع.]]

فرهنگ عمید

نسبت میان زنان دو یا چند برادر با یکدیگر، زنِ برادرشوهر،

روان، رونده، درجریان: آب جاری،
[مجاز] رایج،
٣. کنونی، فعلی: ماه جاری،

حل جدول

روان، سیال

زن برادرشوهر

زن برادر شوهر

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

روان

مترادف و متضاد زبان فارسی

روان، ساری، سیال، جریان، عادله، فعلی، رایج، شایع، عادی، متداول، معمول، جاریه

گویش مازندرانی

نسبت همسران دو برادر به هم، جاری، در جریان رود، بالا

فرهنگ فارسی هوشیار

روان، گذران

پیشنهادات کاربران

هم عاروس، هم عروس

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری