معنی سبقت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سبقت. [س ِ ق َ] (از ع، مص) از مصادر مجعول است و در زبان عربی بجای آن سبق استعمال کنند. (از مجله ٔ دانشکده ادبیات تبریز). پیشی گرفتن. (غیاث). مبادرت. تبادر. پیشی.

فرهنگ معین

(س قَ) [ازع.] (مص ل.) پیشی گرفتن، تقدم جستن. (? (سبق دادن (~. دَ) [ع - فا.] (مص م.) درس دادن.

فرهنگ عمید

پیشی، تقدم،
پیش‌دستی،
۳.پیش‌روی،
* سبقت جستن: (مصدر لازم) پیشی جستن،
* سبقت گرفتن: (مصدر لازم) پیشی گرفتن، پیش افتادن،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پیشیگرفتن، پیشی

کلمات بیگانه به فارسی

پیشی

مترادف و متضاد زبان فارسی

پیشدستی، پیشی، تقدم، مسابقه، پیشی گرفتن

فرهنگ فارسی هوشیار

تبادر، مبادرت، پیشی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر