معنی سه تار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سه تار. [س ِ] (اِ مرکب) طنبوری که بدان سه عدد تار سیم بسته باشند. (ناظم الاطباء). رجوع به سه تا و سه تارشود. || (اِخ) دب اکبر. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(~.) (اِمر.) سازی است زهی مانند تار که کاسه اش کوچک تر است و با ناخن نواخته می شود.

فرهنگ عمید

یکی از آلات موسیقی شبیه تار که کاسۀ آن کوچک‌تر از کاسۀ تار است و با ناخن سبابۀ نواخته می‌شود. این ساز در قدیم دارای سه سیم بوده، اما امروزه چهار سیم دارد، سه‌رود،

فرهنگ فارسی هوشیار

سازی است از نوع طنبور که کاسه آن کوچکتر از تار است و به وسیله ناخن سبابه نواخته میشود. سه تار در قدیم دارای سه سیم بوده ولی اکنون چهار سیم دارد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر