ابدا به فارسی | دیکشنری عربی
ابدا
-
اغاز کردن , اغاز نهادن , شروع کردن , اغاز شدن , همیشه , همواره , هرگز , هیچ , اصلا , درهر صورت , هیچگاه , هیچ وقت , ابدا , حاشا , هرگز دیگر , دیگر ابدا
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.