اسلوب به فارسی | دیکشنری عربی
اسلوب
-
روش , سبک , طرز , اسلوب , مد , ساختن , درست کردن , بشکل در اوردن , راه , طریقه , چگونگی , رسوم , عادات , رفتار , ادب , تربیت , نوع , قسم , شیوه , خامه , سبک نگارش , سلیقه , سبک متداول , قلم , میله , متداول شدن , معمول کردن , مد کردن , نامیدن , شگرد فن , اصول مهارت , روش فنی , تکنیک
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.