اسکان به فارسی | دیکشنری عربی
اسکان
-
تطبیق , موافقت , جا , منزل , مناسب , خوش محضر , همسازی , تطابق , وسایل راحتی , سازش با مقتضیات محیط , وام , کمک , مساعده , تهیه جا , خانه ها (بطور کلی) , مسکن , خانه سازی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.