اهمال به فارسی | دیکشنری عربی
اهمال
-
نادیده گرفتن , اعتنا نکردن , عدم رعایت , سهو , بی ملا حظگی , ندانستگی , بی توجهی , غفلت , غیر عمدی , عدم تعمد , فروگذاری , فروگذار کردن , اهمال , مسامحه , غفلت کردن , قصور , فراموشکاری , فرو گذاشت
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.