بخار به فارسی | دیکشنری عربی
بخار
-
بخار , دمه , بخار اب , بخار دادن , بخار کردن , مه , تبخیر کردن یا شدن , بخور دادن , چاخان کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.