برید به فارسی | دیکشنری عربی
برید
-
زره , جوشن , زره دار کردن , پست , نامه رسان , پستی , با پست فرستادن , چاپار , پستچی , مجموعه پستی , بسته پستی , سیستم پستی , پستخانه , صندوق پست , تعجیل , عجله , ارسال سریع , پست کردن , تیر تلفن وغیره , تیردگل کشتی وامثال ان , پست نظامی , پاسگاه , مقام , مسلولیت , شغل , اگهی واعلا ن کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.