تاج به فارسی | دیکشنری عربی
تاج
-
تاج , فرق سر , بالا ی هرچیزی , حد کمال , تاج دندان , تاج گذاری کردن , پوشاندن (دندان باطلا وغیره) , تارک , کلا ه پادشاهی (در ایران قدیم) , تاچ پادشاهی , تاچ پاپ , تاج یاکلا ه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.