تعهد به فارسی | دیکشنری عربی
تعهد
-
کسیکه کفن و دفن مرده را بعهده میگیرد , مقاطعه کارکفن ودفن , متعهد , کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد , جواب گو , مسلول , کارگیر
-
تعهد کردن , متعهد شدن , عهده دار شدن , بعهده گرفتن , قول دادن , متقبل شدن , تقبل کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.