تقسیم به فارسی | دیکشنری عربی

تقسیم
  • بخش کردن , تقسیم کردن , تخصیص دادن , تسهیم , تقسیم , تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع , پخش کردن , جداکردن , اب پخشان , تیغه , دیواره , وسیله یا اسباب تفکیک , حد فاصل , اپارتمان , تقسیم به بخش های جزء کردن , تفکیک کردن , جدا کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر