ثقل به فارسی | دیکشنری عربی
ثقل
-
ماسه , هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند , بالا ست , سنگینی , شن و خرده سنگی که در راه اهن بکارمیرود , کیسه شنی که در موقع صعودبالون پایین میاندازند , سنگ و شن در ته کشتی یا بالون ریختن , سنگین کردن , صیقل , جلا , واکس زنی , پرداخت , ارایش , مبادی ادابی , تهذیب , جلا دادن , صیقل دادن , منزه کردن , واکس زدن , براق کردن , لهستانی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.