جبل به فارسی | دیکشنری عربی
جبل
-
کوه , تپه , بالا رفتن , سوار شدن بر , بلند شدن , زیادشدن , بالغ شدن بر , سوار کردن , صعود کردن , نصب کردن , صعود , ترفیع , مقوای عکس , پایه , قاب عکس , مرکوب (اسب , دوچرخه وغیره) , کوهستان , کوهستانی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.