جد به فارسی | دیکشنری عربی
جد
-
زیستن , وجود داشتن , موجود بودن , بودن
-
پدر بزرگ , پدر بزرگ یا مادر بزرگ , جد یا جده
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.