جزع به فارسی | دیکشنری عربی
جزع
-
عقیق رنگارنگ , عقیق سلیمانی , سنگ باباقوری , تاریکی پایین قرنیه , ستاک , ساقه , تنه , میله , گردنه , دنباله , دسته , ریشه , اصل , دودمان , ریشه لغت قطع کردن , ساقه دار کردن , بند اوردن , پیچ یا تاب خوردن , تاب گشت , خاصیت تاب گشت
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.