جوع به فارسی | دیکشنری عربی
جوع
-
گرسنگی , اشتیاق , قحطی , گرسنه کردن , گرسنگی دادن , گرسنه شدن , اشتیاق داشتن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.