حم به فارسی | دیکشنری عربی

حم
  • درحال توقف پر زدن، پلکیدن، شناور و آویزان بودن، در تردید بودن، منتظر شدن، شان، خودشان، مال ایشان، مال آنها، ایشان را، به ایشان، به آنها، آنها، ایشان، آنان.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر