حول به فارسی | دیکشنری عربی
حول
-
درباره , گرداگرد , پیرامون , دور تا دور , در اطراف , نزدیک , قریب , در حدود , در باب , راجع به , در شرف , در صدد , با , نزد , در , بهر سو , تقریبا , بالا تر , فرمان عقب گرد , دور , دراطراف , درحوالی , در هر سو , در نزدیکی , منحرف کردن , متوجه کردن , معطوف داشتن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.