خطا به فارسی | دیکشنری عربی

خطا
  • لغزش , اشتباه , غلط , سهو , خطا , عقیده نادرست , تقصیر , عیب , نقص , ناپاک , پلید , شنیع , ملعون , نادرست , خلا ف , طوفانی , حیله , جرزنی , بازی بیقاعده , ناپاک کردن , لکه دار کردن , گوریده کردن , چرک شدن , بهم خوردن , گیرکردن , نارو زدن (در بازی) , ناشایستگی , بی مناسبتی , نادرستی , عدم صحت , چیز ناصحیح و غلط , عدم دقت , نسیان , برگشت , انحراف موقت , انصراف , مرور , گذشت زمان , زوال , سپری شدن , انقضاء , استفاده از مرور زمان , ترک اولی , الحاد , خرف شدن , سهو و نسیان کردن , از مدافتادن , مشمول مرور زمان شدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر