خف به فارسی | دیکشنری عربی

خف
  • کفش پوست وزن , مار زهردار , پنجه , پا , چنگال , دست , پنجه زدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر