داخل به فارسی | دیکشنری عربی
داخل
-
درونی , داخلی , تویی , روحی , باطنی , دور از مرز , دور از کرانه
-
درون , داخل , باطن , نزدیک بمرکز , قسمت داخلی , تو , اعضای داخلی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.