راند به فارسی دیکشنری عربی
راند
-
مرز , کنار , حاشیه , لبه , برامدگی لبه طبقات سنگ , نوار , تسمه ء اهنی , تکه دراز گوشت , بصورت نوار یا تسمه دراوردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.