رکود به فارسی دیکشنری عربی

رکود
  • مرداب , باریکه اب , جای دورافتاده , زمین باتلا قی , کاهش فعالیت , رکود , دوره رخوت , افت , ریزش , یکباره پایین امدن یا افتادن , یکباره فرو ریختن , سقوط کردن , خمیده شدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر